قرأ الباقون سِحْرٌ بغیر

بیوگرافی هنرمندان

قرأ الباقون سِحْرٌ بغیر

و قال امیة بن ابی الصلت ثمّ سوّی فوق السّماء سریرا. لِیَبْلُوَکُمْ یعنی و خلقکم و لِیَبْلُوَکُمْ ای لیختبرکم اختبار المعلم لاختبار المستعلم یقول: خلقکم لیتعبدکم فیظهر الاحسن منکم عملا فیجازیه بقدره. و قیل: أَحْسَنُ عَمَلًا ای اورع عن محارم اللَّه و اسرع الی طاعته و ازهد فی الدّنیا و اشدّ تمسّکا بالسّنة.

وَ لَئِنْ قُلْتَ این «ان» را درین موضع هیچ حکم شرط نیست و بمعنی کلّما است. میگوید: هر گاه که گویی ای محمد اهل مکه را إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ احیاء بَعْدِ الْمَوْتِ شما پس مرگ قیامت را انگیختنی‌اید و هر چند که بر ایشان خوانی بدرستی و راستی این وحی و تنزیل من و سخنان من، ایشان جواب دهند که آنچه محمد میگوید باطل است و دروغ، و محمد خود ساحر است، دروغ را سحر گویند، از بهر آنکه سحر آن باشد که چیزی نمایی که آن نبود قرأ حمزه و الکسائی «ساحر» بالالف و المراد به محمد (ص) و قرأ الباقون سِحْرٌ بغیر الف و المراد به القول.

وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ یعنی عن کفار مکة العذاب إِلی‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ ای الی اجل معدود و مدّة معلومة اگر ما عذاب از کافران و مشرکان مکة با پس داریم تا روزگاری شمرده و هنگامی معلوم، ایشان خواهند گفت بر طریق استهزا و تکذیب ما یَحْبِسُهُ چیست آن که عذاب از ما باز میدارد و باز می‌برد یعنی که ایشان تعجیل عذاب میکنند چنان که جایی دیگر گفت: یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ. وَ لَوْ لا أَجَلٌ مُسَمًّی لَجاءَهُمُ الْعَذابُ و این تعجیل و استهزاء بآن میکردند که آن را دروغ میشمردند، رب العالمین گفت: «الا یوم یأتیهم العذاب» یعنی ب: بدر لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ آگاه باشید و بدانید آن روز که عذاب فروگشائیم بایشان آن عذاب از ایشان باز نگردانند و باز نبرند وَ حاقَ بِهِمْ احاط بهم و نزل بهم ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ جزاء استهزائهم. و گفته‌اند: إِلی‌ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ ای قلیلة. مدت عذاب دنیا اندک شمرد از بهر آن که مدت دنیا و بقای دنیا باضافت با عقبی اندک است و همچنین عذاب دنیا در مقابل عذاب جاودانه که در عقبی خواهد بود اندکی است، اما لفظ امت در قرآن بر هشت وجه آید: یکی از آن بمعنی عصبة است و جماعت، چنان که در سورة البقرة گفت: وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ ای عصبة مسلمة لک، تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ای عصبة. و در آل عمران گفت: أُمَّةٌ قائِمَةٌ ای عصبة قائمة. و در سورة المائدة گفت: أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ای عصبة. و در سورة الاعراف گفت: وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ ای عصبة. وجه دوم امّت است بمعنی ملت، کقوله: إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی‌ أُمَّةٍ ای علی ملة وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً ای ملتکم ملة الاسلام وحدها، جایی دیگر گفت: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً یعنی ملة الاسلام. وجه سوم امّت بمعنی مدت است. کقوله: وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلی‌ أُمَّةٍ ای الی مدة و کقوله: و اذکر بعد امّة. ای بعد مدّة. وجه چهارم بمعنی امام است کقوله: إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً یعنی کان اماما یقتدی به فی الخیر. وجه پنجم امت است بمعنی جهانیان گذشته و جهانداران از کافران و غیر ایشان. کقوله: وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِیها نَذِیرٌ یعنی الامم الخالیة. وجه ششم امت محمد اند (ص) مسلمانان بر خصوص. کقوله: کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ و قوله: کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً وجه هفتم کافران امت محمداند بر خصوص. و ذلک قوله: کَذلِکَ أَرْسَلْناکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ یعنی الکفّار خاصة. وجه هشتم امّت است بمعنی خلق. کقوله فی سورة الانعام: وَ لا طائِرٍ یَطِیرُ بِجَناحَیْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ یعنی الا خلق مثلکم.

وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً انسان اینجا ولید مغیرة است یعنی اعطیناه نعمة و صحة و سعة، و اذقناه حلاوتها و مکنّاه من التلذذ بها ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ یعنی ثمّ سلبناه ایاها یئس من النعمة و کفرها لانّه لا ثقة له باللّه بل وثوقه بما فی کفه من المال.

وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ ای وسعنا علیه الصحة و المال و العافیة بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ ای بعد الفقر الذی ناله لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی ظن انه زایله کل مکروه فلا یعاوده و ظنّ ان البلاء لسوء و لعله خیر له إِنَّهُ لَفَرِحٌ بزوال الشدة فَخُورٌ بالنعمة من غیر شکر لها. معنی آیت آنست که اگر مردم را بعد از بلا و شدت و بی کامی و درویشی، نعمت و عافیت دهیم و آسانی و راحت چشانیم و او را در آن نعمت بطر بگیرد آن رنج و بی کامی و بی‌نوایی همه فراموش کند شکر منعم بگزارد و حق نعمت نگزارد و باز بردن بلا و مکروه نه از حق بیند، در آن نعمت می‌نازد و شادی میکند و میگوید: «ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی» فارقنی الضر و الفقر، از نقمت و غضب حق ایمن نشیند و از مکر وی نترسد فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ رب العالمین گفت: إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ اوست آن لاف زن نازنده بطر گرفته. فرح و سرور هر دو در قرآن بیاید. اما فرح بذم آید ناپسندیده و نکوهیده چنان که گفت: لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ و سرور بمدح آید ستوده و پسندیده چنان که گفت: وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً و الفخور المتکبّر المتطاول. و قیل: فرح فخور. ای اشر بطر، یفاخر المؤمنین بما وسّع اللَّه علیه.

ثمّ ذکر المؤمنین فقال: إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا این استثناء منقطع است یعنی لکن الَّذِینَ صَبَرُوا علی الشدّة و المکاره وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فی السراء و الضرّاء أُولئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ لذنوبهم وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ یعنی الجنة.

۰ ۰
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.