بدسگالان را صدای مرگ او درگوش باد

شد سیه‌پوش از غم مرگ صبا بدرالملوک

زین مصیبت ملت اسلام قرمز پوش باد

کرد با نیکان ستیزه‌ تا که شد همدوش مرگ

هرکه با نیکان ستیزد با اجل همدوش باد

عیب پاکان کرد تا خاموش گشت او را زبان

هر زبان کاو عیب پاکان می کند خاموش باد

هرکه بار دوش ملت گشت مانند صبا

بار نعشش رهروان مرگ را بر دوش باد

بدسگال ملک و ملت بود از آن منفور شد

بدسگالان را صدای مرگ او درگوش باد

نفرت ملی ‌نمایان شد به پای نعش او

بر سر این ماجرا ای دوستان سرپوش باد

پتک نفرت خورد زیرا سکه ‌مغشوش بود

پتک نفرت بر سر هر سکه مغشوش باد

بهر تاریخش رقم زد کلک مشکین بهار

از قفای بدسگالان آب راحت نوش باد

۰ ۰
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.